کد مطلب:77540 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:107

خطبه 056-به یاران خود











و من كلام له علیه السلام لاصحابه

یعنی از كلام امیرالمومنین علیه السلام است از برای اصحاب خود:

«اما انه سیظهر علیكم بعدی رجل رحب البلعوم، مندحق البطن، یاكل ما یجد و یطلب ما لا یجد، فاقتلوه و لن تقتلوه.»

یعنی به یقین و تحقیق كه زود باشد كه غالب شود بر شما بعد از من مردی واسع و گشاده حلقوم، شكم بزرگ، می خورد هر چیز را كه بیابد و خواهان می شود آن چیز را كه نیابد، پس بكشید او را و حال آنكه هرگز نخواهید كشت او را.

و این حكم قطعی و مطابق واقع است و منافی با امر به نقیض نباشد. زیرا كه اخبار موجب وجوب و اجبار نشود، زیرا كه شی ء به اسبابش واجب است، نه به اخبار و دفع شبهه ی اینكه اگر واقع نشود لازم می آید كه فجر صادق كاذب باشد، آن است كه علیت مقدم لازم ندارد علیت رفع تالی از برای رفع مقدم را، بلكه رفع تالی دلیل است بر رفع مقدم و مستلزم است رفع او را، پس اگر چه عدم وقوع علت كذب باشد، اما عدم كذب علت وقوع نیست، بلكه دلیل است بر وقوع و ایقاع امر به متمردین، از قبیل ایقاع اكل است از برای شبع و غرض دفع شبهه ی اخبار است، نه سایر شبهات اجبار. و در تعیین آن شكم بزرگ در میان ارباب سیر و تواریخ اختلاف است و شاید معاویه باشد كه به نفرین پیغمبر صلی الله علیه و آله مبتلا به مرض جوع بوده كه اكل می كرده و می گفته كه بردارید خوان را و الله كه سیر نشدم اما خسته شدم. و او امر كرد به سب و تبری و شایع شد تا اینكه عمر عبدالعزیز منع كرد.

«الا و انه سیامركم بسبی و البرائه منی، فاما السب فسبونی، فانه لی زكاه و لكم نجاه.»

یعنی به تحقیق كه امر می كند شما را به ناسزا و دشنام من و به بیزاری از من. و اما

[صفحه 340]

ناسزا، پس بگویید به زبان، به تقریب اینكه از برای من بلندی و ارتفاع درجه است نزد خدا و از برای شما نجات و خلاص است از شر او و در دفع محذور بر زبان محذوری نیست.

«و اما البرائه فلا تتبراوا منی، فانی ولدت علی الفطره و سبقت الی الایمان و الهجره.»

یعنی و اما بیزاری قلبی از من، پس البته بیزار از من نشوید، از روی اعتقاد قلبی، زیرا كه ولایت و محبت من شرط تمام اعتقادات و عبادات است و عداوت و براءت من راس همه ی معاصی و عقوبات است، نظر به حدیث نبوی صلی الله علیه و آله را كه «حب علی حسنه لا یضر معها سیئه و بغض علی سیئه لا ینفع معها حسنه» و نظر به دعای مستجاب مستجاب الدعوه: «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» و كسی را كه خدا دوست او باشد چه باك دارد و كسی كه خدا دشمن او باشد چه عذاب و هلاك كه ندارد. و از جهت اینكه من مولود شدم بر ملازمت و تربیت و تكمیل فطرت و اسلام دیگران و هر مولودی مولود شد بر بودن با اسلام و من مولود شدم بر تربیت اسلام ایشان و تكمیل دین و ایمان ایشان، به تقریب اینكه متولد شدم بر هدایت خلق و تربیت دین و ایمان خلق از جانب خدا. و هر كه بیزاری از هادی مجوز نیست و نیز من مقدم باشم بالذات بر ایمان مومنین و هجرت ایشان به سوی خدای تعالی، زیرا كه تولای من شرط اعتقادات ایشان و سلوك ایشان است راه خدا را و من هادی و قاید ایشان[1] باشم و بدون من و با بیزاری از من، اعتقادا ایشان خلاف واقع و سلوك و رفتار آنها بر غیر شارع باشد و منم شهر علم را در و منم سالك راه حق را راهبر و منم هادی سبل و منم امام جزء و كل، پس براءت من مرخص نباشد.

[صفحه 341]


صفحه 340، 341.








    1. ن: قائل ایشان.